فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

دختر مهتابی فاطمه گلی

7ماهگیت مبارک محمد رضا جان

  سلام عزیز دلم فاطمه جون قربونت برم که این روزا فقط اگه کسی باهات کار نداشته باشه فقط کارتون می بینی وتا یه کارتون تموم شد اگه تبلیغات باشه ویا مجری یا هرچی غیر کارتون میای میگی مامان بیا برام کارتون بذار من بیچاره از بس میام ومیرم وکانال عوض می کنم که پاهام خسته وخودم کلافه ، غذا هم که نمی خوری نمی دونم چه جوری زنده ای امروز بابایی گفت دیگه هرچی تنقلات ومیوه هست تعطیل بهش نده که قبلآ خودم هم همین کارو کردم  ولی فایده نداره حالا بذارم یه چیزی نخوری ببین گشنه نمی شی؟ واما محمدم می دونی امروز چه روزیه؟امروز روزیه که  ماهت تموم شده وشما شدی ماهه امروز ا...
26 خرداد 1392

روز شمار نخودیهای من

بازم سلام به برگ گلم فاطمه ناز نازی ونخودی مامان محمد رضا اکنون تلاش کردم تا شمارو خواب کنم ووبیام براتون بنویسم فداتون که وقتی خوابید دلم می خواد بخورمتون فاطمه گلی شما تا یه آدم بیدار هست بیداری وماشالله یه ریس حرف می زنید هر شب ازم می خوای برات قصه وداستان تعریف کنم قصه ساختگی خرگوش کوچولو که خودم ساختم ولیلی وعروسکش که تو کتاب قصه ت هست واما داستان سرگذشت کوچکیهات که خدا خدا می کنم یادت بره ازم نخوای برات بگم موقعی که یک سال و3 ماه داشتی وبر اثر عفونت ریه تو بیمارستان تو شیراز بستری بودی وبعداز مرخص شدن رفتم نورآباد خونه دوست بابایی وچندروزی موندیم وشمابا دینا که چند م...
19 خرداد 1392

تولدم مبارک................

      سلام فرشته کوچولوی من فاطمه گلی سلام گل آقای ریز ومیزه من محمدم خدارا شکر تا حالا که خیلی خوبید امیدوارم همیشه خوب باشید تا مامانی هم ارامش داشته باشه نزدیک به یک هفته ای بود که چرخ خیاطی مامانی خراب بود ونتونستم تو اتاق خیاطی بروم واین فرصت خوبی بود واسی بیشتر با هم بودن از خونه آقا جون ها رو گرفته تامغازه وآرایشگاه، تعمیر گاه چرخ خیاطی واینکه تو خونه بیشتر در کنار هم بودیم واما بالاخره چرخ درست شد یعنی تعمیر کار مجبور شد بیاد تو خونه درستش کنه آخه تو مغازش موتور این چرخ رو نداشت از فردا خیاطی شروع میشه     راستی امروز 1...
15 خرداد 1392

مهربو نیهاتون منو اسیر خودتون کرده

سلام مامانی من هر روز با شما زندگی می کنم وباز سیر نمی شم چرا که عشق شما آنقدر در من نفوذ کرده که توصیفش غیر ممکن است وهیچ کس جز خودم درک آن را ندارد عزیز دلم گاهی هم خسته وخشمگین می شوم واگر با تندی برخورد می کنم مرا ببخشید چون دست خودم نیست وبعضی وقتها هم لازم است چشم غره بروم چون نمی خواهم ترحمم باعث بی بند باری وسرکشی شما شود می خواهم بهترینها باشید امیدوارم بتوانم وظیفه مادری خود را به جا بیاورم آن طوری که خودم دلم می خواهد مامان جان فاطمه گلی دیشب آخر شبی که از خونه آقا جون برگشتیم هم زمان با ما بابایی هم از سر کار رسیدخیلی هم خسته بود موقع خواب کلی بهانه گرفتی که همه با...
11 خرداد 1392

عملکردهای اوایل هفت ماهگی

  شکوفه های نازم سلام وروجکهای شیطون بلای من سلام می دونید من این روزها خیلی خسته میشم اخه محمد رضا شما خیییییییییییییییلی شیطون شدید اگه بدونید چه مزه هایی می ریزی صبح نزدیکای ظهر با آبجی با هم پا میشید اول تو رخت خواب کمی بازی می کنی آواز می خونی البته اگه من پیشت نباشم بعد صدام می زنی البته به روش خودت فقط خودم می دونم داری صدام می زنی امروز یه لحظه تو اتاق خیاطی بودم صداتو شنیدم تاکارمو انجام دادم می خواستم بیام از تخت خودتو انداختی پایین نمی دونی چه حالی شدم خیلی ترسیدم یه کم دیر کردم چه شد فدات بشم مامانی خیلی گریه کردی تو چشام نگاه می کردی یه جوری اشک می ریختی...
31 ارديبهشت 1392
1