فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

دختر مهتابی فاطمه گلی

یک ماهگیت مبارک پسرم

1391/9/25 22:12
1,700 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستان گلم

وسلام هم به دختر نازم تاتنه مامانی وگل پسرم محمد رضای خودم

امروز 25 آذر هست ویک ماه گذشت

یک ماه از تولد محمد رضا گذشت  وچه زود گذشت عزیز دلم یک ماهگیت مبارک

 

خوشحالم بااینکه دوران سختی رو گذرنوندیم ولی شکر به خاطر وجودت کوچولوی من

واز اینکه شمارو دارم خوشحالم وشکر که خداوندبه من نظر دارد خوشبختم که خداوند

 شمارا به من بخشید والان 24 ساعته پیشمی وبا وجود شما گلهای نازم به زندگی

امیدوارتر شدم شکوفهای زندگیم با وجود شما من زنده ام ونفس میکشم خداراهزار

 مرتبه شکر شب که موقع خواب میشه فاطمه تختشو ول میکنه میاد پیش من تو بغلم

می خوابه فاطمه یک طرف ومحمد رضا هم  طرف دیگه آخه محمد رضا هم عادت کرده

تا صدای نفسمو نفهمه خواب نمی ره باور کنید راست میگم همینکه ازش دورشم ومنو

احساس نمی کنه گریه می کنه شب تا صبح نزدیک به 4یا5 ساعت رو پاهامه تا خوابش

ببره می دونم خودم بد عادتش کردم نه اینکه دستش درد بود هواشو داشتم این وروجک

بد عادت شده قربونت بره مامانی،

 این برام افتخار که همیشه تو بغلم باشی ولی چکار کنم که منم نیاز به خواب واستراحت

دارم ولی باز تا بیداری باهات نخود چی مامان

 

امروز نوبت بهداشت داشتی تا دوتاییتونو آماده کردم ورفتیم ساعت 11شد بابایی هم رفته

بود بوشهر ماموریت خدارا شکر که مامانی یه وسیله داره که بتونه همه کارهای خودمونو

انجام بده ومنتظر کسی نشه وگرنه چی میشد خلاصه سه تایی رفتیم بهداشت همه چیزت

نرمال بود وزنت 300/5 دور سرت 38وقدت شده بو 53 ماشاالله هوراااااااااااااااااااااااااااااااااا

بعد هم یه فرم (فرم اولین معاینه نوزاد توسظ پزشک)را بردم درمانگاه شهرمون ویه معاینه

کلی کرد وبعد هم سلامتیتونو تآیید کرد فاطمه هم سرما خورده بود دکتر دیدش ویه آمپول

هم نوش جان کرد وبعد هم که خودمونو دعوت کردیم خونه آقاجون نهار رفتیم بعد هم من شما

 گل پسرمو خواب کردم خاله فاطمه هم آبجی فاطمه حالا هم که اومدم اینترنت ...........................

 مامانی خدا از چشم بد حفظت کنه

بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

برای دیدن عکسها لطفآبه ادامه مطلب بروید

 

 

 عکس ٢٢روزگی محمد رضا جون

چه ژستی گرفتی گلابم

از اینجا عکس یک ماهگی  تولد یک ماهگیت مبارک عزیزم

تورو خدانگاه کن این خاله فاطمه چکار کرده انگار یادش رفته که پسره

اگه بدونی اینجا چکار کردیم که بتونیم یه عکس خوب ازت بگیریم ولی همش خواب می رفتی خوابتم

که خواب خرگوشی هست

 از دست خاله فاطمه،  انگشترم دست ما کرد اخه این کجاش اندازه دست منه؟

 لالایی که هر شب برات میخونم

لالایی کن بخواب خوابت قشنگ/گل مهتاب شبات هزار تا رنگه

یه وقت بیدار نشی از خواب قصه یه وقت پا نزاری تو شهر غصه

لالایی کن مامان چشماش بیداره/مثل هر شب لولو پشت دیواره

دیگه بادکنک تو نخ نداره/نمی رسه به ابر پاره پاره»

 اینجا هم خونه اقاجون مامانی هستش

عزیزم نگاشون کن یکیش خوابه یکیش بیدار قربونتون برم مامان زنده باشید ایشالا

 از همه دوستان تشکر می کنم که وقت گذاشتید

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان آویسا
25 آذر 91 17:56
رمز دار؟ پس من هم رمز
مامان ریحان عسلی
26 آذر 91 0:22
سلام 1 ماهگی آقا محمدرضا مبارک ایشالا 120 ساله شی خاله جون ماشالا هزار ماشالا خدارو شکر که همه چیز خوب بوده ایشالا که فاطمه جونم زودی خوب بشه
مامان امیر مهدی (سوده)
26 آذر 91 0:52
سلام عزیزم خوبی؟دست محمد رضای گل خوب شده؟ماشاالله چقدر نازه خدا حفظش کنه هر دو تا گلتو از طرف من ببوس و مواظب خودت باش عزیزم خوشحال شدم امدی در اسرع وقت باهات تماس میگیرم امیر مهدی فعلا وضعیتش جالب نیست دعا کن زودتر خوب بشه سرفه هاش خیلی ناجوره الانم گوشش عفونت کرده بمیرم براش اسایش نداره از بیماری چند شب هم که مرتب تب کرد ...
الهه مامان یسنا
26 آذر 91 11:59
جونننننننننننننننننممممممممممممممم. چه پسر نازی. خدا حفظش کنه. ماشالله. همیشه کنار هم شاد باشین

قربون محبت شما ایشالا خدا حافظ همه بچه ها باشه

سپیده
27 آذر 91 15:16


http://koodakeman91.niniweblog.com/


چشم حتما بهتون سر میزنم.
مائده(ني ني بوس)
28 آذر 91 18:17
يك ماهگيت مباااارك


ممنون خاله
دات الاتلم
12 دی 91 22:33
سلام فاتنه خانم خوبی سلامتی چه خبر خوبی سلام برسون


خاله جون ادرستون یادت رفت حالا من چه جور بیام
بیشتون؟
بابای
13 دی 91 15:17
دلم برای یکی یدونم و آقامحمدرضام مرد خونم یه عالمه تنگ شده . سپردمتون دست خدای مهربون

سلااااااااااااااااااام بابایی خوبم منم هرشب دلم واست تنگ میشه بهانتو می گیرم مامانم بهم میگه بابایی چند روز دیگه میاد دوست داریم مواظب خودت باش بووووووووووووس

دایی اله کرم
26 دی 91 18:17
منم داییت یادت رفت بهم میگفتی الاتلم عکسای خودت وداداشیت خیلی قشنگه [ hr





سلام دایی جان مگه میشه یادم بره ولی من یه چیز دیگه بهت می گفتم دایی آغاکرم خوبی دایی ممنون چقدر خوشحالم کردی بازم بیا خوب می بوسمت دایی جان کلی خوش به حالم شد هورااااااااااااااا
دایی اله کرم
27 دی 91 18:17

[Web] - [E-Mail]
سلام فاطمه گلی سلام بابا ومامان رو برسون داداشیت رو ببوس من هر روز میام و به وبلاگتون سر میزنم کاری داشتی خبرم کن خدا حافظ


سلام دایی جون چقدر خوشحالم که هرروز میای به سر می زنی فاطمه وزن دایی خوبه فاطمه رو بیار خونمون تا باهم بازی کنیم راستی بابام فردا میاد دوستون دارم