فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

دختر مهتابی فاطمه گلی

تولد ت مبارک ............

1391/11/29 23:35
2,570 بازدید
اشتراک گذاری

parrot on perch says hello animated gif

سلام به گلهای زندگیم

چه قدر خوشحالم که تونستم بازم بیام براتون بنویسم این دو سه روز اصلآ حالم

خوب نبود حوصله نداشتم یه کم غصم گرفته بود ولی دارم خودمو جمع وجور میکنم

حالم بهتر شه ولی بیشتر نگران شما  فاطمه گلی هستم خیلی حساس

 شدی مخصوصآ وابسته به بابایی الان هم که وضع کار شرکت بل کل به هم ریخته

 فعلآفقط بابایی سرکار هست البته اونم تو هواست به همین خاطر اعصابش داغونه

هروقت بابایی بخواد بره بیرون دنبالش گریه می کنی یا مجبور میشه با خودش ببرتت

یا اینقدر گریه می کنی که به زور آرومت می کنم یا اینکه میگی باید چهارتاییمون

با هم بریم حالا هر جا که می خواد باشه قربونت بره مامانی که چقدر با معرفت ودوست

داشتنی ، مثلآهمین امروز منو شما و داداشی می خواستیم بریم دکتر پیش دندان پزشک

چون دندونم درد می کرد اینقدر گریه کردی وبهانه گرفتی که باید بابام هم بیاد بابایی هم که حوصله نداشت بیاد آخرش برگشتیم بعد کلی التماس کردی که دیگه گریه نمی کنم

بریم دردر ولی دیگه دیر شده بود این بود که بردمت خونه همسایه( عمو عباس )وکلی با عروسک خاله لادن بازی کردی وبهت خوش گذشت خاله لادن سوم دبیرستان

هست عروسکشو خیلی دوست داره به هیچ کس نمیدش مامانش می گفت چون فاطمه

چیزی خراب نمی کنه ودوستش داره فقط به اون میدش راست میگفت شما عزیز دلم هیچ

وقت عادت ندارید چیزی رو خراب کنید تنها لباس عروسکاتو از تنش می کنی که می گی

کثیف شدن باید بشورمش بعد من باید تنشون کنم داداشی هم که این روزها کارش شده آواز خواندن خوب با هم حرف می زنیم من میگم اونم بلافاصله جواب میده آخ که می خوام

بخورمش از بس دندونامو رو هم فشار میارم که درد میکنن چکار کنم نمی تونم گازش بگیرم با

این کار خودمو آروم می کنم

برای دیدن عکسهای تولد محمد

این عکسها مربوط میشه به تولد محمد دایی بهرام که در روز جمعه 27 بهمن

بیرون تو خونه باغ یکی از دوستان دایی برگزار شد مراسم بسیار ساده ولی

در عوض شورو شوق خاصی داشت به بچه ها حسابی چسبیدچون همه با

هم شمعو فوت کردن

 

تولدت مبارک محمد جان عزیز عمه 

اینجا هم که مامانیش داره شمعو روشن میکنه

همه منتظرن که کیک رو تو وسط بذاریم

اونی که لباسش بنفش هست محمده

همه با هم شمعو فوت کردن نمی دونید فاطمه چه ذوقی کرده بود پشت سر هم شعر

تولدو می خوند یه جمع صمیمی بدون تشریفات البته نهارو میوه وشیرینی هم بود

قسمت جالبتر کادو تولد بود که من نتونستم عکس بندازم باید به داداشی می رسیدم

به گفته خودشون حمله به طرف کیک که منتظرن کیکو بخورن

نرجس دایی روح الله

فاطمه دایی الله کرم اینم آدرس وبلاگش که تازه ساخته

www.mehremah.niniweblog.com

سینا پسر خاله زهره

گل پسرم محمدرضا که خوابه

من خیلی خسته بودم نتونستم عکسهای خوب از صحنه های بهتری بگیرم این خونه

باغ اونقدر بزرگه وجای دیدنی زیاد داره که حالا حیفم اومد که چرا ازبچه ها جاهای

مختلف عکس نگرفتم ولی بازم انشالله میریم برای یادگاری عکس می گیرم براتون

میزارم گلهای نازم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله نرگس
30 بهمن 91 11:40
تولدش مبارک باشه. چه کیک خوشگلی. ماشاله محمد رضا مثل ماه می مونه. حسابی خوردنیه. همیشه شاد باشید. ناهید جونم خصوصی داری
مامان امیر مهدی (سوده)
2 اسفند 91 19:34
تولد مبارک مبارک...انشاالله همیشه به جشن و شادی عزیزم...
مامان امیر مهدی
5 اسفند 91 1:25
محمد عزیزتولدت مبارک ایشالا دامادیت