بازم گلهای من...................
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام به موش موشیهای خوبم
خدارا شکر سرما خوردگی دوتاییتون بهتر شده دیگه زیاد رو بیماریتون
حساسیت نشون نمی دم نتیجش هم اینه که زودتر خوب میشید
دیروز بعد مدت زیادی رفیم خونه یکی از دوستان قدیمیم خاله حمیده
خیلی خوش گذشت اونم یه دختر 9ساله داره هم اسم خودت با
عروسکاش کلی بازی کردی بعد هم توراه برگشت به خونه تو یه کوچه
تاب وسرسره دیدی این بود که به میل خانم کوچیک ویسادیم وکمی بازی
کردی که همین یه کم هم بهت خیلی خوش گذشت
امروز هم زن دایی مرضیه اومد خونمون کلی با هم بازی کردیدوقتی زندایی
داشت با دادشت بازی می کرد درس بچه داری بهش می دادی می گفتی
داداشی رو اینجوری نگیر میاره بالا
سرشو بالا بگیر بذارش رو پام ببینم تا بخوابونمش منم تو آشپزخونه از
خنده داشتم روده بر می شدم زن دایی می گفت نکات بچه داری
رو خوب یاد گرفتیاااااااااااااابعد دید من خسته ام کلی تو کارهای
خونه کمکم کرد دستش درد نکنه همیشه از این کارها می کنه حالا هم
که دایی اومد دنبالش می خواست بره دنبالش راه افتادی رفتی تعجب کردم
آخه بدون من جایی نمی رفتی قربونت برم می دونم تو خونه چقدر
تنهایی بهت سخت می گذره که تازگیها بدون من هم که شده می پری میری
یه نیم ساعت دیگه خودم میرم دنبالت بووووووووووووووس
عاشقتونم