مهربو نیهاتون منو اسیر خودتون کرده
سلام مامانی
من هر روز با شما زندگی می کنم وباز سیر نمی شم چرا که عشق
شما آنقدر در من نفوذ کرده که توصیفش غیر ممکن است وهیچ کس
جز خودم درک آن را ندارد
عزیز دلم گاهی هم خسته وخشمگین می شوم واگر با تندی برخورد
می کنم مرا ببخشید چون دست خودم نیست وبعضی وقتها هم لازم
است چشم غره بروم چون نمی خواهم ترحمم باعث بی بند باری
وسرکشی شما شود می خواهم بهترینها باشید
امیدوارم بتوانم وظیفه مادری خود را به جا بیاورم آن طوری که خودم دلم
می خواهد
مامان جان فاطمه گلی دیشب آخر شبی که از خونه آقا جون برگشتیم
هم زمان با ما بابایی هم از سر کار رسیدخیلی هم خسته بود موقع
خواب کلی بهانه گرفتی که همه باید تو یه اتاق پیش هم بخوابیم ولی
نمی شد آخه ماسه نفر گرمایی هستیم وباید مستقیم زیر کولر بخوابیم
و بابایی سرمایی از باد کولر بدش میاد تو یه اتاق جدا می خوابه در واقع
از باد کولر آلرژی داره سردرد میگیره از بس گریه کردی که بابایی
حرصش دراومد منم سردرد گرفتم از این موضوع خودم هم ناراحتم ولی
چکار میشه کرد عزیزم قربونت برم می دونم این از حس مهربونیت هست
واینکه دوست داری همیشه در هر حال کنار هم باشیم
موقعهایی که همه باهمیم خود به خود می خندی میگی من خیلی
خوشحالم میگم چرا مامان میگی چون همه مون پیش همیم تو بغل
می گیرمت ومی بوسمت که چقدر فکرت بزرگه ومی فهمی
برای دیدن عکسها
بالاخره شما هم سوار روروک شدید
قربونت برم
بعضی وقتها که خسته میشی یا دنبال من گریه می کنی
ونق می زنی که بغلم کن این روروک میشه
حلال مشکل من بدت هم نمیاد تازه غذا خوردن تو روروک
هم خیلی آسونه راه فراری نداری عزیزکم
دیروز رفته بودیم فروشگاه چون بغل کردن شما وخرید کلی
وسایل کار بسیار مشکلیه ،خدابهشون ببخشه اونایی که
چنین چرخ دستیها یا سبدخرید رو این شکلی طراحی کردن
نمی دونی چقدرراحت بودم شما هم اذیت نشدی به همه
طرف تاب می خوردی همه چیزو ورنداز می کردی
خلاصه دیگه خرید باشما تو فروشگاه خیلی آسونه
ببین سرتو 180درجه می چرخوندی نمی ذاشتی یه چیز
از دستت بره فدات بشم مامانی که خودت هم خیلی پسر
آروم وخوبی هستی ماشالله
اون پشت هم سایه آبجی خانم هست که به همه
قفسه ها سرک می زد جای نگشته نذاشته بود
خوب بعد هم که رفتیم خونه آقا جون حیدر اینجا دست بند
خاله فاطمه رو می خواستی
حالا یاد گرفتی گریه کنی تا اون چیزو بدست بیاری
کار خوبی نیستا پسرم
آخ جون از دست خاله گرفتمش
خیلی خوشگله نمی دونم بخورمش یا تو دستم کنم
یه نمونه دیگه گریه واسی به دست آوردن شیشه آب
خاله فاطمه اینقدر عذابم نده دیگه
هورااااااااااااااااااااااااااااااا
دیدی من بازم برنده شدم من همیشه برنده ام
اینم سوپیه که مامانم امروز برام درست کرده هنوز بهش
عادت نکردم
مامانی توش برنج جعفری شبت گشنیز سینه مرغ کره
وکدو وسیب زمینی کرده آخه شما هم بودید می خوردید
من لثه هامو رو هم فشار میدم مامانم به زور می ده بخورم
میگه بخور تا تپلو شی ویتامین به بدنت برسه
من عاشق رفتن به حیاطم امروز مامانم منو آبجی رو برد
تو حیاط کیف کردم منم گذاشتم مامانم چندتا عکس خوشگل
ازمون بگیره
قربونت برم عزیز دلم
فدای دختر خوشگلم هم برم که چقدر مهربونی مامانی
خیلی حرفهای شیرین می زنی همینکه می خوام
بنویسمش یادم میره من دارم آلزایمر می گیرم زود چیزی
یادم میره سعی می کنم یادم بیارم تو پستهای بعدی بذارم
عاشق داداشتی
نازش می کنی میگی پسر گلم ،عشقم، نفشم،زندگیم
چیه ؟منو دوست داری ؟می خوای بوسم کنی؟ تو عشق
منی؟ تو نفس منی ؟..........؟
ای فدات برم که چه لذت بخشه وقتی با داداشت حرف می زنی
ماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااچ
ای مادر به قربونت جوووووووووووووووووووووووووووووووووونم
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
توت فرنگی مامان 7عاشقتم راستی شماعاشق کارتون
توت فرنگی کوچولو هستی هرروز میگی مامان توت فرنگی
رو برام بذار می خوام نگاه کنم
بابا اسفنجی رو هم خیلی دوست داری
جام شراب منی تو عزیز دلم
کلاه قرمزی مامان ای جااااااااااااااانم
پرنسس فاطمه گلی جون تو دلمی فداااااااااااااااااااااااااااااات
من با شما عشق های درونیم چه کنم
عاشقتوووووووووووووووووووووووووونم
پیش مرگتون میشم نازگلای من
خنده هات به من جان می دهند
رویای منین شکوفه های من
همیشه بخنید شکر شکر
محمد رضا به اصرار فاطمه گلی دختر می شود
عاشقتوووووووووووووووووووووووووووووونم