فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

دختر مهتابی فاطمه گلی

هشت ماهگیت مبارک نخود فرنگی مامان

1392/4/25 23:20
883 بازدید
اشتراک گذاری

copycat0020

سلام به جوجوهای نازنازیم

نمی دونم از کجا شروع کنم یک هفته روزشمار میشه یه طوماری به

ایییییییییییییییییییییییییین بلندی ،二丫0009

همونطور که تو پست قبلی گفتم کلی نوشته بودم ولی فاطمه شما زدید به یه

چشم به هم زدن اونارو فرستادی تو هوا二丫0002 آخه شما چه به کامپیوتر خاموش کردن ولی عیب نداره همه حرفاتو نمی نویسم二丫0008 ماشالله کم که نمیاری میگی چرا بیخود باید روشن باشه二丫0006آخ که دلم می خواست سرمو

بکوبم به دیوار 二丫0003 

خوب بذار از آخر شروع کنم ای جانم امروز محمدم شما هشت ماهه شدی هشت

ماهت تموم شدوپا تو نه ماه گذاشتی雨雁0007 مبارکه پسر گلم نخود چی مامان می دونی حالا که هشت ماهت تموم شده خودتم

داری مردونگیتو نشون می دی چه جوری؟یه صدای بم وکلفت از ته گلوت درمیاری 雨雁0006

که بابایی میگه زن به خدااین نرمال نیستا یه چیزیش هست میگم نگوووووووووو،مرد این

داره میگه من دیگه مرد شدم برید کنار که اومدم 雨雁0005خیال بابایی رو راحت کردم

که چیزیت نیست ولی از شما چه پنهون ته دلم می ترسم شما که تایه هفته پیش صدای جیغ کشیدنت اونم نازک وظریف ولی الان کلفت ومثل شیر غرش می کنی 雨雁0006

این دیگه چه صیغه ایه نمی دونم !!!!!!!!!!!!!!!雨雁0002

خوب تواین ماه که دوتا از مرواریدات چنان تیزو برنده شده که خوشت میاد صدای

جیغ منو بلند کنی به هرجا که دوست داشته باشی ثابت میشی ویه گاز میگیری

وبا کمال پررویی تو چشام نگاه می کنی ومی خندی ولذت می بریcopycat0003 منم که ظریف ،لطیفcopycat0019

به همه جا سرک می زنی  مخصوصآتو آشپزخونه واینکه راهرو سرویس بهداشتی رو

هم بلد شدی اگه در باز باشه خودتو به اونجا می رسونی copycat0030

نمیشه یه لحظه چشم ازت برداشت همین دیروز زدی خودتو ناقص کردی یه لحظه رفتم

تو اتاق صدای جیغت بلند شد خودتو به راه پله رسوندی وگوشه چشمت به راه پله

خوردوقرمز شدcopycat0099 الهی مامان قربونت بره نمی دونی چقدر جیگرم

آتیش گرفت عزیزمcopycat0086

میانت با بچه ها خیلی خوبه همینکه بچه ای رو می بینی از این رو به اون رو میشی

دیگه مارو نمی بینی امروز فاطمه دایی الله کرم اینجا بود شما سه نفر خیلی بهتون

خوش گذشت وکلی بازی کردیدcopycat0083

4تا جوجه ودوتا مرغ داریم که با شنیدن صداشون اونقدر ذوق زده میشیcopycat0125 که اگه محکم نگیرمت با کله میگیری زمین منم گه گاهی میرم

هم درختهارو آب میدم هم شما نظاره گر جوجوها میشید وکیفتون کیف میشه

دیگه اینکه غذاتون هنوز فرنی،زرده تخم مرغ، وسوپ که مواد تشکیل دهنده ش شامل

(برنج کدو ،سینه مرغ ،جعفری،گشنیز ،عدس سبز،کره،سیب زمینی وگاهی هم گوشت

قرمز وقلم) نون هم می خوری ولی خودتو برای غذای ما میخوای قربونی کنی میوه هم

پوره سیب،زردآلو می خوریcopycat0059 هنوز اجازه ندارم میوه های دیگه بدم

 

حالا فاطمه شما هم که هم حرفهای شیرین ودرشتت همچنان رو به پیشرفت هست花生调皮女生0026

مکالمه های دخترو مادر

مامان بیا غذاتو بخور اگه نخوری من دیگه مامانت نیستما، دوست ندارم花生调皮女生0011

باشه میخورم ولی گوش بده بهت بگم花生调皮女生0025 اگه دوسم نداشته باشی من میمیرم

دیگه دختر نداری دخترهم که نداشته باشی گریه می کنی میمیری داداش هم

بی شما میمیره دیگه همه چیز ازبین میره花生调皮女生0015 بابا تو دیگه کی هستی فکر همه چیزو کردیاااااااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!!!!!花生调皮女生0006

مان جان این ریلهای قطارتو تو اتاق نریزیا پا میزاریم روش داغون میشیم花生调皮女生0018

باشه

ولی ناگهان ریلها ناپدید میشن واما چند دقیقه بعد زیر پاهای من حس میشن اونم

چه حسی زیر پتو مسافرتی گذاشته وپاهای بنده رو به طور ناجوانمردانه داغون کرده 花生调皮女生0012

وحالا:

مگه نگفتم بردار تو اتاق نریز اصلآ همه رو میندازم بیرون می خوای چیکار؟花生调皮女生0027

بعدچند دقیقه میای پیشم ومی گی مامان نکن این کارو می دونی که اینو هدیه

بهم دادن می دونی کی داده ؟花生调皮女生0014حضرت فاطمه به من داده من خواب بودم

اومد بهم داد ورفت

استغفرالله ربی اتوبه والیه花生调皮女生0021

قربونت برم که برا هرچیزی یه راهی پیدا میکنی

با بابا رفته بودی خرید توراه به بابا میگی :بابا ببین دمپاییمو مامان واسم خریده به

پاهام میاد؟تعجبتعجب!!!!!!!!!!!!ای خدا این حرفها از کجا برات میاد花生调皮女生0020

تو خونه در حالی که بابایی داشت با داداشی بازی میکرد منم نگاهتون می کردم شما

یهو بلند وبا یه لحن عجیب گفتی : تو مهربونیییییییییییی ،بعد به منم نگاه کردی گفتی شما مهرونیییییییییییی شیرین زبونی花生调皮女生0016 کلی مارو به خنده انداختی花生调皮女生0010

 

خوب دیگه حرفهای درشت خیلی می زنی که با این حواس پرتی من چیزی یادم

نمی مونه که بنویسم花生调皮女生0006

 

جمعه گذشته افطاری داشتیم یعنی خونواده بابایی با خونواده مامانی وخونواده

عمه سکینه با عمه شهربانو هم خونمون بودن تنهایی از پس همه کارها براومد

خداراشکر花生调皮女生0011 البته ناگفته نماند اگه خاله فاطمه به جونم نرسیده بود وشما

شیطون بلاهارو سرگرم نمی کرد محال بود بتونم همه چیزو به موقع اماده کنم花生调皮女生0009

واینکه بیچاره خاله فاطمه اتاقهارو هم جارو زد دستش درد نکنه ویه حلوا ومسقطی

خوشمزه هم درست کردم که به در خواست دوست خوبم حباب جون عکسشو

می ذارم

 

خلاصه شب خیلی خوبی بود همه تعجب کردن که من به تنهایی با دو بچه از بس این همه

پذیرایی وتدارک بروامدم در آخر عمه شهربانو بهم گفت چرا الکی الکی اینقدر زحمت کشیدی

کسی که روزه هست نمی تونه اینقدر چیز بخوره خلاصه توذهنی خوردم ولی وللش همینکه

روی همشونو کم کردم برام بهترین شب بود

اینم از حلواومسقطی افطارکه دستور پختشو از سایت خانم عرفانی گرفتم خیلی

خوشمزه شد

واینکه حباب جون چون وقت نداشتم وبا عجله داشتم همه چیزو آماده می کردم نشد

که از همه چیز عکس بگیرم اینم اوایل کارم بود که هنوز وقت داشتم花生调皮女生0014

 

این کدو حلوایی که واس سوپ محمدرضا گرفتم ویه چیز عجیب که فاطمه پختشو

نمی خوره چه برسه به زنده ش وحالا با دیدن فاطمه دایی الله کرم پخته نشده خورد

واینجا کلی نپخته خوردن

اون پشت هم داداشی رفته تو کابینت وتازه یاد گرفته هرچی ظرف تو کابینت

هست تا می تونه می ریزه بیرون

وحالا اینجا رفته بودیم خونه دایی عیسی وحمله شاهزاده به سمت سبزی

اینجا هم بازی سه نفره فاطمه به توان دو وداداش خان شاهزاده کوچولو

واما باز داداش خان درآشپزخانه

هروقت منو نمی بینید در اشپزخانه در خدمتم

من می ریزم مامانم جمع می کنه تازه بعضی وقتها آبجی فاطمه هم حوس میکنه

میاد تو ریخت وپاش کمکم می کنه

اینم چندتا عکس انتخابی 8ماهگیم

پیش به سوی آشپزخانه

دندونام که تازه دراومده بودن

اینجا تمر خوراکی از مامانم کش رفته بودم این شکلی شدم

مامانم اجازه به بابام نمی داد کچلم کنه این بود که خودش داره موهامو کوتاه

می کنه آخه یه کم بی ریخت شدم

 

خیلی کیف میده

دارم خودم تخم مرغ می خورم

اینجا هم شیطونی کردم رفته بودم زیر تخت خواب

دارم می می میخورم

منم زیر میز تلویزیون

 

                        

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (31)

مامان فاطمه زهرا
26 تیر 92 4:21
دخترم فاطمه زهرا تو مسابقه نی نی شکمو شرکت کرده دوست داشتین شماره کد 192 را به شماره 20008080200 پیامک بزنید به دوستان هم اطلاع بدهید ایشالله جبران کنیمhttp://fatemehzahrakh.niniweblog.com خرجش 16 تومنه... رای میدین؟؟؟؟؟ خبرم کنید!! در ضمن به یکی از رای دهندگان به قید قرعه 100 هزار تومان جایزه میدن خواهش میکنم از چندتا خط دیگه هم ارسال کنید برای برنده شدن شدیدا به کمک شما احتیاج دارم برای شما 16 تومان فرقی نمیکنه ولی برای من یک رای شما خیلی کمک میکنه ممنون میشم از گوشی اطرافیانتونم بفرستین در صورت رای دادن به وبلاگ ما سر بزنید وبگید چند تا رای دادین خوشحال بشم در ضمن محبتتونو جبران میکنم از هر گوشی فقط یکبار
مامان آرینا موفرفری
26 تیر 92 5:12
عزیزم 8 ماهگیت مبارک


سلام ممنونم خاله جان چه عجب خوش آمدید خیلی وقته نبودید میام پیشتون عزیزم
مامان آرینا موفرفری
26 تیر 92 5:13
سلام دوست عزیز دخترم در جشنواره نی نی وبلاگ شرکت کرده خوشحال می شم بهش رای بدین خیلی ساده ست فقط عدد 143 را به 20008080200 اس ام اس کنید.هر کسی موبایل داشته باشه می تونه رای بده.مرسی از لطف ومهربونی شما.

http://arinanafasam.niniweblog.com



چشم عزیزم حتمآ
بهار مامانه برسام
26 تیر 92 6:07
خدا هر دوتا فرشته ی نازتون رو براتون نگهداره انشالله همیشه تنشون سالم و دلشون شاد باشه
گلم پسر من برسام تویه جشنواره نی نی شکمو شرکت کرده و کدش 403 هست اگه تونستی یه لطف کن زحمت بکش یه سر بیا وب برسامی من عکس جشنوارش رو ببین اگه دلت خواست بهش رای بده
اگه لطف کنی واقعا ممنون میشم اگرم رای ندی بازم ممنون
فقط اگه لطف کردی و رای دادی حتما بهم خبر بده هم برای تشکر از لطف و محبتت هم برای اینکه تعداد آرا رو داشته باشم
ممنون از لطفت
چشم حتمآ رای میدم
خدا نی نی های نازت رو حفظ کنه
در پناه خدا


حباب
26 تیر 92 10:41
سلام ناهید جانم...خوبی عزیزم؟ بله ایسان جان بهم خبر داد خانومی...ماشالا مهمونیت با سلیقه برگزار شده گلم.....ممنون بهم سر زده بودی....عزیزم توی لینکای منم 1 سایت آشپزی هست که با همت مامانای وبلاگ درست شده حتما سر بزن ....نوشتم دستپخت مامان........به داشتن دوست هنرمندی چون تو افتخار میکنم


سلام خوبی حباب جان وقتی پیامتونو دیدم کلی خوشحال شدم ممنون عزیزم شما لطف دارید کاش باعث افتخار کسی بودم ولی من اینطور فکر نمیکنم دوستتون دارم باشهسر میزنم
آیسان مامان ماهان
26 تیر 92 11:57
مرسی ناهید جونم ،تصمیم گرفتم ریلکس باشم و به هر حرفی توجه نکنم تا زندگیم تلخ نشه ،،شما لطف دارین خانومی داداشمم خوبه الحمدالله ترخیص شده اما یه عمل دیگه داره تا خوب خوب شه..


آفرین به بانوی نمونه چه خوب خوشحالم انشالله حال داداش جونت خوبه خوب شه
آیسان مامان ماهان
26 تیر 92 11:58
محمد جونم نه ماهگیت مبارک عزیزم،ایشالله جشن عروسیتو بگیریم


مرسی خاله جون
آیسان مامان ماهان
26 تیر 92 12:00
ناهید جونم حتمی محمد جون صداشو کلفت میکنه که بگه زن میخواد


وای خدا مرگم بده شایدم خواهر
آیسان مامان ماهان
26 تیر 92 12:04
ای جونم فاطمه جون چه این دوست داشتنو به همه چی ربط دادی و همه چی رو نابود کردی فدات شمخانوم فاطمه زهرا نگهدارت باشه گلم


اره دخترم نمی دونم کمبود محبت داره یا از جایی شکست عشقی خورده
آیسان مامان ماهان
26 تیر 92 12:07
ای جونم چه عکسای خوشگل و چه مسقطی و حلواهایی خانومی یه افطارم ما رو دعوت کنین بیایم یه دلی از عزا در آریم خخخخخخخخخخخخخخخخ




وای کجا شما قابل می دونید قدمتون برروی چشم ما که پیش شما چیزی نداریم گلم این باعث افتخار ماست


آیسان مامان ماهان
26 تیر 92 12:21
سلام ناهید جونم ،انشالله به شادیهای شما،شمام برین دل طبیعت و حسابی خوش بگذرونید،،در مورد ایراد کامنتام ،، گلم باعث سعادته شما هر کاری داشتین به من بگین من خودم برا حباب جونی ارسال میکنم،،منم ناز گلای شما رو میبوسم


به به آیسان جون سلام خوبی
به لطف وراهنمایی شما تونستم براحباب جون نظر بذارم مرسی عزیزم میام پیشت
بهار مامانه برسام
26 تیر 92 18:27
قربونت شم عزیزم خیلی خیلی لطف کردی دورت بگردم انشالله بتونم یه روزی تویه دلخوشی هات جبران کنم
عزیزمی
خانمی اگه تهران تشریف داری من میتونم تویه مهمونی ها و جشن هاتون براتون این لطفتون رو جبران کنم
آخه دایی جون برسام DJ هستند و کلا کارشون اجرای مراسم تولد و نامزدی و عروسیه از موزیک و نور گرفته تا باغ و ماشین و غذا و ........
اگه مهمونی داشتی چه دوره های خانوادگی چه تولد ناز گلای عزیزت من میتونم به دایی جون برسام سفارشتون رو بکنم که یه تخفیف حسابی بهتون بده و در عین حال یکی از بهترین برنامه هاشون رو براتون اجرا کنه
اگه تهران باشید این کمترین کاریه که میتونم در جبران لطفتون بکنم
اگرم شهرستان تشریف دارید بهم آدرس پستیتون رو بدید تا در اولین فرصت یه یادگاری خیلی خیلی کوچولو واسه فاطمه خانمی گل و آقا محمد رضای عسلی که به درد سنشون هم بخوره براتون بفرستم البته چیز خیلی خاص و قابلی نیست به رسم قدر شناسی یه یادگاری واقعا کوچیک و ناقابله
بازم ممنون انشالله همیشه خوش باشید
منتظر جوابتون هستم که اگه تهران نیستید آدرس و کد پستیتون رو بهم بدید
در پناه خدا

سلام بهار جون خوبید عزیزم این چه حرفیه من که کاری نکردم فدای مهربونیهات برسام هم پسر خودمه شرمنده م کردید این همه تشکر واسیه چیه گلم این که فقط یه کار کوچولو بود که حتی به چشم من هم نمیاد نگید تورو خدا فداتون همینکه با هم آشنا شدیم خوشحالم ازاین به بعد دوستای خوبی واسی هم خواهیم بود
بهار مامانه برسام
26 تیر 92 18:35
خانمی در مورد پسری جونت هم نگران نباش کلا بچه ها تویه هر دوره ای یکی از قابلیت های وجودیشون رو کشف میکنن و تا زمانیکه اون قابلیت براشون جدیده جذابیت داره و دوست دارن اون کار رو مدام انجام بدن برسام من هم مثل گل پسری شما اولین بار که متوجه شد میتونه تویه صداش تغییر ایجاد کنه یه مدت فقط با صدای خیلی ریز و نازک خودش رو مشغول میکرد بعد کم کم که فهمید میتونه صداش رو از نازک و زیر به بم و کلفت تغییر بده صداهایی در میاورد که گاه مثل صدای بق بقوی کفتر ها میشد گاه واقعا مثل صدای غرش میشد و انگاره یه بچه شیر تویه خونه داشتم





اصلا نگران نباش پسرها یه کم با دختر ها متفاوتن شاید به همین خاطر شما این کار محمد رضا جون عسلی رو چون تویه فاطمه خانمی ناز نازی ندیدی نگران شدی که چرا گل پسری صداش بم شده



گلم تا این فسقلی ها به سلامتی بزرگ بشن ما روزی صد بار پیر میشیم بسکه عاشقشونیم و همه چیشون برامون مهمه



خانمی زیاد حرف زدم ببخشید سرت رو درد آوردم



گلم من با اجازه لینکتون کردم امیدوارم ناراحت نشی



با آرزوی تنی سالم و دلی شاد و روزی بی حد برای شما و خانواده ی محترمتون



در پناه خـــــدا









وایییییییی عزیزمی خیالم راحت شد گلم نمی دونی چقدر دلواپس بودم وقتی اینکارو می کرد می خوابوندمش وهمش تو گلوشو می دیدم ببینم چیزی اون ته گلوش نیست که اذیتش کنه مرسی گلم



اره فاطمه این جوری نبود شاید هم به همین خاطر که ندیده بودم دلنگران شدم خیلی ممنونم عزیزم


خانمی این چه حرفیه ناراحت چیه خیلی هم خوشحال شدم این یه افتخاره







الهام مامان علیرضا
26 تیر 92 19:09
عجب پس مثل شیر غرش می کنی؟
آفرین به گل پسر ناز که میخواد مردانگی شو نشون بده



مرسی خاله جون همینطور من میگم مرد شدم مامانم نگرانه که چرا این شکلی مرد شدم
مامان آرینا مو فرفری
27 تیر 92 5:18
سلام عزیزم اول از هر چیز تشکر می کنم بابت رای دادن به آرینا و درسا خیلی لطف کردین.
در مورد سوالتون ، در قسمت مدیریت وبلاگتون گزینه ائی هست به نام ابزار کاربردی وقتی کلیک کنید صفحه ائی باز می شود گزینه ی هدایت به بالای صفحه را کلیک کنید سپس در قسمت انتخاب نوع نمایش دکمه بالا برنده ، دکمه دلخواه را انتخاب کنید ودر قسمت کادر پائین آدرس عکس آپلود شده دلخواه تونو که حجمشم کم کردین بذارید بعد یک کد به شما می ده کد را در قسمت اسکریپت های اختصاصی در تنظیمات وبلاگتون کپی کرده و ذخیره کنید .خیلی راحته عزیزم بازهم سوالی داشتین در خدمتم گلم.

سلام آبجی جون
خواهش می کنم کاری نکردم
ممنون از توضیحتون چشم اگه کاری داشتم مزاحم میشم
حباب
27 تیر 92 10:16
سلام عزیزم...خوبیخانوم خانوما من به یادت هستما


سلام ای جااااااااانم حباب جون عاشقتم منم همیشه به یادت هستم ولی به خدا خیلی گرفتارم که زود به زود نمی تونم بیام بهتون سر بزنم
مامان فاطمه زهرا
27 تیر 92 15:00
var abzar = "";
دريآفت كد بـالآبـر حجاب



مرسی از لطفتون عزیزم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
27 تیر 92 17:17
سلام گلم ممنونم بهم سر زدی خوشحال میشدم اگه شما هم میتونستید تو قرار بعدی با ما باشید

شما کجا هستید که میگید دوره




درود بر شما

وااااای عزیزم چقدر شما لطف دارید کاش میشد ولی چه کنم که ماشهرستانیم بوشهر که خیلی از شما دوره منطقه جنوب کشور ولی همینکه شمارو با مامانای نی نی وبلاگ وبچه هاشون شاد می بینم خیلی خوشحالم انگار منم پیشتونم


بهار مامانه برسام
27 تیر 92 20:56
خانمی گل
این از لطف و بزرگواری شماست که کار به این بارزشی برای من انجام دادید و به نظر خودتون نمیاد
معلومه طبع بلندی دارید
خدا سایه شما رو رو سر دو تا فرشته ی نازتون حفظ کنه انشالله همیشه دور هم شاد و خوشبخت باشید
ولی باور کن برای من کاری که کردید خیلی خیلی با ارزشه و خیلی بزرگ
خوشحالم با مامانیه مهربون و خوبی مثل شما آشنا شدم راستش این جشنواره تنها حسنش برای من همین بوده
گلم روی دوتا فرشته ی نازت رو میبوسم و همینطور شما مهربونم رو


ممنون به خدا خودتون خوبید وگرنه این کارهای ناچیز به چشمتون نمی یومد برای من هم دوستی با شما باارزشترین چیز ممکنه عزیزم بووووووووووووووووووسچ]
بهار مامانه برسام
27 تیر 92 21:04
خانمی مهربون برسام الان 16 ماهشه
مرسی از لطف و مهربونی که به برسام داری و مثل پسر گل خودتون میدونیش
خدا دردونه ی شما رو با ناز دخملیتون رو حفظ کنه و به شما مامان مهربون بهترین ها رو بده
انشاالله



مرسی عزیزم خدابرسام جونو براتون حفظ کنه انشالله سایه پدرومادرش سالیان سال برسرش باشه وگرد ناراحتی واندوه بر چهره نازش نشینه امین
بهار مامانه برسام
27 تیر 92 21:15
گلم من خودم خیلی با تجربه نیستم ولی اون چیزی رو که قبلا انجام دادم و نتیجه گرفتم با کمال میل خدمتتون عرض میکنم
خانمی اول اینکه اصلا نگران نباش دکتر برسام همیشه به من میگفت بچه تا 5 روز هم پی پی نکنه طوری نیست
ولی من چون از یبوست میترسیدم همیشه اصرار داشتم بهم راهکار بده که شکم برسام خوب کار کنه
گلم یکی از کارهایی که خیلی خوبه و تقریبا زود جواب میده رقیق کردن شیریه که به محمدرضا جون عزیز میدید
مثلا اگه شیر خشک میل میکنه نی نی نازتون اگه تا درجه ی 5 آب میریزید حالت عادی باید 5 پیمانه شیر بریزید تویه شیشه ولی در اینطور مواقع 4 پیمانه سر خالی شیر بریزید
یک کار دیکه دادن آبمیوه های طبیعی مثل هندوانه+طالبی+هلو+زردآلو+آلبالو به نی نی نازتونه
یه کار دیگه هم که معمولا جواب میده دادن غذاهای آبکیه مثل سوپ کم ادویه و کم نمک
ولی خانمی الان فصلشم هست اگه محمدرضا جون عسلی آبمیوه بخوره از همه بهترش دادن آبمیوه ست که سریعا شکمش رو کار میندازه
خصوصا آب زردآلو و هلو خیلی جواب میده
امیدوارم زودتر شمک خوشمل گل پسملی کار کنه که مامان جون مهربونش از فکر و خیال راحت بشه و دلهره نداشته باشه
گلم امیدوارم محمدرضا جونی زود زود کلی پوشک کثیف کنه
ببخشید اگه نتونستم راهکارهای خیلی خوبی ارائه بدم
فاطمه خانم خوشمل خانم رو با گل پسملی رو از طرف من بوس بوسیشون کنید
بازم از لطفتون ممنونم خیلی خیلی ممنونم
در پناه خدا[hr
سلام بهارجون خوبید
باور کنید الان که اومدم نت فقط به خاطر شکم این موش موشی بود چون هنوز کار نکرده اومدم دطلاعات بگیرم که شما زحمتشو کشیدید منو راهنمایی کردید چشم همین کارهایی که گفتید انجام میدم فقط چون شیر خودمو می خوره دیگه نمیشه کاریش کرد با همون آب میوه طبیعی شروع می کنم ممنون عزیزم از لطف بی اندازه تون برسام جونو ببوسین
مام سه فرشته
28 تیر 92 15:33
خسته نباشی.خدا حافشون کنه.
مامان عبدالرحمن واویس
28 تیر 92 23:27
سلام عزیزم دوردوم ختم وبلاگی فرداشروع میشه وتا 19ماه مبارک وقت دارین تمومش کنید
وروز20ماه مبارک ختم گرفته میشه
لطفا بعدازخوندن جزبلافاصله خبرشوبهم بدین
منتظرتونم
عزیزم جز3 به نامتون ثبت شد


چشم هنوز تمومش نکردم
حباب
29 تیر 92 11:22
سلام گلم ممنون بهم سر زدی ...آپم ...حتما بیا


سلام چشم حتمآ میام
آیسان مامان ماهان
29 تیر 92 11:56
سلام ناهید جونم،خوب و خوشی ایشالله ناز گلات خوبن،میبوسم روی ماه شما و فاطمه و محمد رضا جونم رو


مرسی منم می بوسمتون دلم خیلی براتون تنگ شده بود وخصوصآ ماهان خوشگل ،می بوسمتون
آیسان مامان ماهان
29 تیر 92 11:57
ممنونم ناهید جونم چقدر شرمندم کردی خانوم،،من بیشتر از شما به دوستیمون افتخار میکنم،ایشالله همیشه پایدار و موفق باشین و سایتون بالا سر بچه هاتون باشه


عزییییییییییییییییییییییییزمی فدات بشم ممنون انشالله همیشه دوستیون پایدار باشه من خیلی دوستای خوبی دارم خوشحالم
آیسان مامان ماهان
29 تیر 92 11:58
خانومی اطاعت امر کردم و آپ شدمشما چی آپ نمیشین این وروجکا یرین کاری ،خرابکاری نمیکنن که آپ شین



چه خوب بالاخره آپیدید خوشحالم به زودی میان پیشتون
آیسان مامان ماهان
29 تیر 92 11:59
برا امتحانمم نمی دونم خدا باید کمکم کنه و معجزه بشه که قبول شم فک کنم خرابش کردم شمام لطفا دعام کنین خیلی مهمه برام


انشالله خوب میشه می دونم شاگرد خوبی هستید تقلبی هم که اصلآ نمی کنید امشب شب خوبیه حتمآ برات دعا می کنم
حباب
29 تیر 92 13:01
سلام گلم...خوبی؟ ببخش من انقد زود میام و میرم....سر کارم آخه

سلام حباب جون خواهش می کنم داحت باش عزیزم خسته نباشید راستی کارتون نبرسیدم چیه؟
مریم
31 تیر 92 17:59
سلااااااااااااااااام

به به پس اینجا کلی خبرهای خوب بود البته من کمی دیر رسیدم.خیلی دلم برای شما تنگ شده بود

8 ماهگی مبارک البته با کمی تاخیر




مرسی مریم جون شما نبودید کلی خبرا بود مسابقه نی نی شکمو هم بود که ما شرکت نکردیم چون وقت تبلیغ رو نداشتم
حالا نمی دونم کی برنده شده

مامان عبدالرحمن واویس
5 مرداد 92 5:46
سلام دوست خوبم فقط تاامروز ونهایتا تافرداصب وقت دارین جزموردنظرروتموم کنید لطفا بعدازتموم کردن خبربدیدتاثبتشون کنم وفرداعصرختم دومین دورراهم تموم کنیم
منتطرتون هستم


عزیزم جزء سه رو تموم کردم ولی من انگار دیر رسیدم ببخشید نتم قطع بود