سلام به گلهای زندگیم چه قدر خوشحالم که تونستم بازم بیام براتون بنویسم این دو سه روز اصلآ حالم خوب نبود حوصله نداشتم یه کم غصم گرفته بود ولی دارم خودمو جمع وجور میکنم حالم بهتر شه ولی بیشتر نگران شما فاطمه گلی هستم خیلی حساس شدی مخصوصآ وابسته به بابایی الان هم که وضع کار شرکت بل کل به هم ریخته فعلآفقط بابایی سرکار هست البته اونم تو هواست به همین خاطر اعصابش داغونه هروقت بابایی بخواد بره بیرون دنبالش گریه می کنی یا مجبور میشه با خودش ببرتت یا اینقدر گریه می کنی که به زور آرومت می کنم یا اینکه میگی باید چهارتاییمون با هم بریم حالا هر جا که می خواد باشه قربونت بره مامانی که چقدر با م...